نويسنده: ravayat
امتياز به مطلب:
/0
1393/06/01
27
بازديد: 16803
آرمانها و اهداف انقلاب
دستاوردهاي انقلاب اسلامي از منظر امام خميني
دستاوردهاي انقلاب اسلامي از منظر امام خميني
در شناخت انقلاب
«توجه داشته باشيد كه نهضتهاي سابق، نهضتهايي بود كه يا سياسي بود يا نيمه اسلامي، نهضت امروز تمام اسلامي است، نهضت امروز براي خداست. همه فرياد ميزنند اسلام، همه فرياد ميزنند جمهوري اسلامي».
اسلام خواهي ملت ايران، بيترديد رنگ خاصي به انقلاب زده و آن را در هدفها و ابزارها، برتر از حركتهاي سياسي و ملي گرايانه مي نمود. رهبر فقيد انقلاب، پيشينة مبارزاتي ملت را يادآور ميشود كه در هيچكدام از نهضتهاي خود، تا به اين مرحله از رشد فكري دست نيافته بود كه اسلام را محور مبارزه و انقلاب تلقي كند. البته نبايد نقش رهبري را در هر نهضت فراموش كرد. در انقلاب اسلامي، ملت ايران از يك رهبري اسلامخواهانه برخوردار گشت كه آزادي و استقلال او را در يك جمهوري متكي به ايمان مذهبي سـراغ ميگرفت. امام خميني، افزون بر بيانِ تمايز انقلاب ايران از ديگر انقلابها در هدفها و جهتگيريهاي فرهنگي و اقتصادي و اجتماعي، تفاوت نظرگير انقلاب اسلامي را در هزينه هاي انسـاني به دست ميدهد و آن را انقلاب سفيد ميخواند.
امام خميني در نگاه عارفانهي خويش، خداوند را بسترساز انقلاب ايران خوانده و خود را بيش از يك شهروند ايراني نمينگرد كه هم صدا با ملت ستم ديده، فرياد آزادي خواهي سر داده است. بدينسان، ارادهي الهي و تأثيرگذاري امدادهاي غيبي بر روند پيروزي انقلاب اسلامي را، ميبايد وجه تمايز اساسي آن از ديگر پديدههاي سياسي تاريخ دانست.
«من نميتوانم تصور كنم كه بشر بتواند يك ملت سي و چند ميليوني را در مدت كوتاهي اين طور هم زبان بكند، هم قلب بكند... اين جز ارادهي الهي نميشود باشد و من هم از اول اين معنا را چون احساس كرده بودم، به اين نهضت، نهضتي كــه ملت بـه خواست خدا وحدت پيدا كرده است [اميدوار شدم].»
رهبر فقيد انقلاب، در جاي ديگر به هنگامِ شنيدن شعرِ ستايشآميزي دربارهي خود، فروتنانه بر جايگاه ملت در چيرگي بر ستمشاهي تأكيد نمود و تحول روحي آنان را عامل اصلي پيروزي نهضت برشمرد.
«بايد عرض بكنم كه من كوچكتر از اينم كه اين طور مطالب گفته بشود. اين زاغه نشينها بودند كه در خيابانها فرياد كردند و خون دادند و جوان دادند... آن چيزي كه براي من خيلي اميدواركننده است اين روح تعاون و روح انسانيت و روح اسلاميت است كه در ملت ايران شكوفا شد».
استقامت و اميد و اعتماد به نفسِ رهبر فقيد نهضت ـ چه در دوران فترت و چه در دوران اوجگيري خيزش معجزهآساي ملت ـ انقلاب ايران را به لحاظ برجستگي رهبري در منش و روش متمايز ساخته است.
«هيچوقت من، هيچ سستي در كارم نبود. براي اين كه من اميد داشتم كه خدا اين كار را انجـام ميدهد. از اول هم ميگفتم او [شاه] بايد برود، چاره ندارد. [و سرانجام] رفت.»
دستاوردهاي انقلاب
رهبر فقيد انقلاب اسلامي، همواره در پيامها و ديدارهايي كه با دستههاي گوناگونِ جامعه داشت، دستاوردهاي انقلاب را خاطرنشـان ميساخت. تعبير معظمله از دستاوردها؛ «بركات» بود. ذكر بركات نهضت الهي ـ اجتماعي ـ كه از خرداد 42 آغازيده بود و سرانجام در بهمن 57 به ثمر نشسته بود ـ ويژگي كلام امام خميني به شمار ميآمد. ناگفته نماند كه اين همه در روش هدايتي قرآن كريم به چشم ميخورد، و خداوند پيوسته پيامبر اسلام و مسلمانان صدر اسلام را متوجهي رويدادهايي ميسازد كه نمودار نصرت الهي و كاميابي آنان بوده است.
1. آزادي
دستاورد چشمگير و تأثيرگذار انقلاب ايران، آزادي است كه در ماهها پيش از سرنگوني رژيم استبدادي شاه، در قالب يك شعار و خواستهي ملي خودنمايي ميكرد. ترديدي نيست كه خيزشهاي مردمي در محيطهاي استبدادزده، هدف و انگيزهي آزاديخواهي را دنبال ميكنند. زيرا با دستيابي به آزاديهاي انساني و اجتماعي است كه ميتوان به عدالت و معنويت نزديك شد و حاكميت ملت را پديد آورد. تعبيرهاي «نور آزادي» و «سد استبداد» در كلام امام، از جايگاه بلند آزادي در سرنوشت ملتي حكايت دارد كه تاريخي سربهسر آلوده به خودكامگي و زورگويي و اختناق و وحشت را به ارث برده است.
«خداوند شما را نجات داد... از اين سد بزرگ استبداد، شكستيد. سد استبداد را، و ظلمتها را پس زديد، وارد نور آزادي شديد».
2. تحول روحي ملت
در جاي جاي وطن، نشانههايي چشمگير و غرورآفرين از تحول روحي و اخلاقي ملت مشاهده ميشد كه پيش از آن به يك آرزوي دست نيافتني شباهت داشت. نظر به اين دگرگونسازي منشها و كوشش، زمينة پيروزي انقلاب و تأسيس نظام جمهوري اسلامي را پديدار ساخت، تحول نظام همپاية تحول روحي ملت نميباشد. بيگمان تداوم چنين تحولي ميتواند، مشروعيت و تأثيرگذاري نظام بر كشور را به دنبال داشته باشد.
«اين تحولي كه در انسانها پيدا شد، از تحولي كه در اين رژيم پيدا شد بالاتر است. يك روز بود كه اگر يك پاسبان ميآمد در بازار تهران... و ميگفت كه «4» آبان است و بايد بازارها تعطيل بشوند يا بيرق بزنند، احدي به خودش اجازه نميداد كه مخالفت كند. در ذهنش وارد نميشد كه با پاسبان مگر ميشود مخالفت كرد... به هر جاي اين مملكت وقتي كه ميرفتي مردم مقابل قواي انتظامي كه مأمور بودند بكُشند مردم را و درو كنند مردم را، ابداً اعتنا نمي كردند... اين تحول روحي اعجابآور است.»
در نگاه امام خميني، تغيير شگرفِ شخصيتي ملت ايران را نميتوان به عوامل اجتماعي و فرهنگي نسبت داد، و خودآگاهي انقلابي را به مقولات و دست اندركاران تبيين آن همه سبب هم صدايي و خيزش فراگير دانست. ايشان با به ياد آوردنِ روحيهي مسلمانان صدر اول، تحول روحي ملت ايران را يك پديده غيبي تلقي ميكند كه يك بار ديگر به وقوع پيوست. بر پايهي اين نگرش عرفاني، نميتوان گفت كه كفران اين نعمت بزرگ و موهبت سترگ، عذاب جان كاهي را به دنبال خواهد داشت؟ امام خميني، با ولينعمت خواندنِ مردم، در حقيقت ميخواست كه هيچ مصلحتي را بر مصالح ملت ترجيح نداده و همواره رضايت و حمايت آنان را به عنوان يك ذخيرهي الهي به همراه داشته باشيم. بدينسان است كه تحول روحي ملت استمرار مييابد و انسجام و همگرايي و مشاركت در تعيين سرنوشت، جايگزين سستي و پراكندگي و سرخوردگي از نظام و انقلاب خواهد گشت.
«روحية فداكاري، يعني همان روحيهاي كه در زمان رسول الله براي مردم پيدا شده بود و در ظرف نيم قرن مسلمين را بر تقريباً دنياي آن روز غلبه داد، اين روحيه در ملت ما پيدا شده بود كه خودشان را با شوق و اشتياق ميخواستند فدا كنند. آنچه ما را غلبه داد اين روحيه بود؛ فلسفه نبود، جهانبيني نبود، اسلامشناسي نبود، هيچ اين حرفها نبود. اين روحيه كه در ملت پيدا شد و اين تحركي كه پيدا شد يك مطلب غيبي بود. ... اگر خداي ناخواسته اين روحيه را از دست بدهيم ... ديگر رو به سستي ميرويم.»
پديدار شدنِ روح تعاون در ايام تظاهرات انقلابي مردم، از جملهي آثار تحول روحي بزرگ آنان است كه امام خميني از آن ياد كرده است. در حقيقت، همين همدليها و همراهيهاي ملت بود كه سرنوشت ديگري را براي آنان رقم زد.
«اين يك تحول الهي بود... يك تحول ديگري هم كه پيدا شد، اين انسانيت [و جلوههاي آن] بود... حس معاونت در مردم پيدا شد ... [تظاهركنندهها] از هرجا كه عبور ميكردند، مردم... آب ميدادند، ساندويچ ميدادند... يكي از دوستان من گفت كه من در تهران ديدم، در اين تظاهرات [كه] يك پيرزني يك كاسهاي [پول] دستش گرفته... با او صحبت كردم، [پيرزن] گفت كه امروز روزي است كه تعطيل است ... ممكن است كه [مردم] بخواهند تلفن كنند، پول خرد نداشته باشند.»
3. وحدت
همگرايي ملت ايران ـ چه در ايام مبارزه با استبداد، و چه در دوران تثبيت نظام جمهوري اسلامي ـ يك ضرورت انكار ناپذير بوده و نبايد با سختگيريها و تنگنظريها، آن را كمرنگ يا محو نمود. شكي نيست كه حفظ تمامي دستاوردهاي انقلاب، مشروط به تداوم وحدت اقشار جامعه ميباشد. امام خميني از دستاورد وحدت، به «بهترين ثمرات نهضت» تعبير نموده است و همه، به ويژه اهل فكر و قلم را دعوت ميكند كه در راه آزادي ملت و استمرار وحدت كوشش كنند. مسؤوليت نويسندگان كه متمايز از تكليف ديگر كسان است، در واقع به اين دليل است كه اختلافهاي جامعه از مقالهها ميآغازد و از آن پس ذهنها را در مينوردد و صفهاي پيوسته و هم صدا را ميپراكند.
«ما در اين نهضت اخير، آنچه را كه ميتوانم بگويم بهترين ثمرات اين نهضت است، اين وحدتي [است] كه حاصل شد بين قشرهاي مختلف... در سرتاسر ايران تمام طبقات با هم همفكر و هم عقيده و يك صدا، جمهوري اسلامي را ميخواهند... رمز موفقيت همين وحدت اقشار و وحدت كلمه بود... شما نويسندگان الان تكليف بسيار بزرگي بر عهدهتان هست. پيشتر قلم شما را شكستند... لكن استفاده از قلم در راه آزادي ملت، در راه تعاليم اسلامي بكنيد.»
تشنج آفريني و چماق داري و حمله بردن به دانشگاه و نيز كانونهاي عمومي و خصوصي ديگر ـ كه به دليل ناهم خواني با فكر و عقيده و مرام و مصلحتِ تشنج آفرينان صورت ميپذيرد ـ سبب تضعيفِ وحدت و نظام و انقلاب خواهد گشت. امام خميني، اين گونه حركتهاي ناشايست و خود سرانه را موجب «آلودگي نهضت» ميشمارد و طرفداران مسلكهاي گوناگونِ فكري و اجتماعي را به مدارا و تحمل براي وحدت فرا ميخواهند. فرجام ناهمگرايي و تكفير يكديگر و حمله به اجتماعاتِ قانوني و فرهنگي، و بازداشتنِ كسان از اظهار عقيده، فرجامي به جز نابودي همه نيست. امام بر تأكيد بر مجتمع شدنِ نيروهاي وفادار به انقلاب و مردم، در اين باره هشدار ميدهد.
«در دانشگاه گاهي الان ديده مي شود كه يك تشنجاتي واقع ميشود... امروز روزي نيست كه ما با تشنجات اين [پيروزي] را به هم بزنيم. امروز روزي نيست كه ما با حمله به مراكز عمومي يا به مراكز خصوصي، اين نهضت را آلوده كنيم. امروز روز وحدت كلمه است. همه ما، هركدام در هر راهي كه هستيم، در هر راهي [و هر] مسلكي كه داريم، همه الان بايد مجتمع بشويم تحت يك لوا [=پرچم] . اگر مجتمع نشويم تحت يك لوا، همه ما را از بين خواهند برد.»
4. اتحاد مسلمانان
پيوند ديني ملت ايران با مسلمانان، بسترساز اتحاد و همدلي گشته و آنان را به تقوا و تعاون در عرصههاي فرهنگي و اقتصادي و سياسي و بينالمللي برميانگيزد. از اينرو همواره استعمارگران سعي در خاموشسازي نداي اتحادطلبانهي مصلحان مسلمان، مانند سيد جمال الدين اسـدآبادي داشته اند.
در دوران پهلوي، زنان ايراني از بستر رشد عقلاني و اجتماعي و پيشرفت در عرصههاي علم و فناوري محروم شدند و به صورت مصرف كنندة لوازم آرايشي سرمايهداري غرب و آمريكا درآمدند
تغيير و تحول درونمرزي خويش، سبب وحدت برونمرزي مسلمانان شد و آنان را انگيزهي پايداري در جهت عزت و عمران سرزمينهايشان بخشيد. رهبر فقيد انقلاب ـ چه در ايام حج ابراهيمي، و چه در اعياد بزرگ اسلامي و ديدار با مسلمانان جهان ـ نداي اتحاد ساكنان اقاليم قبله را سر ميداد و آنان را از طرح مسايل تفرقهانگيز برحذر ميداشت. هرچند دولتها، گاه طرف خطاب امام قرار ميگرفتند، اما مخاطبانِ اصلي پيام اتحادِ بنيانگذار جمهوري اسلامي، مسلمانان بودند. بيگمان از رهگذر همين دعوتگريهاي برونمرزي بود كه انقلاب اسلامي از انزوا در آمده و حمايت امت بزرگ اسلام را جذب كرده، و در دل مستكبران هراس ميافكنده است. عنايت رهبري انقلاب به مسألة فلسطين و لبنان، و مبارزهي خستگيناپذير با صهيونيسم، و تشويق مسلمانان به همراهي با مظلومان جهان اسلام، پرتوي ماندگار از نهضتِ اتحادطلبانهي امام خميني به شمار ميايد.
7. بسيج ملت براي آباداني كشور
روستاها و كشاورزي ايران، به خصوص پس از اصلاحاتِ ارضي شاه، با دشواريهاي گوناگون رو بهرو شد. مهاجرت روستاييان، به ويژه نسل جوان و جوياي كار، از طرفي بر فقر و خرابي روستاها ميافزود و كشور را به وابستگي فزونتر در مواد غذايي، بخصوص گندم ميكشانيد و از طرفي ديگر، فرهنگ شهر و زندگي ماشيني و جلوههاي كاذب شهرنشيني، جوانان روستايي را از خود بيگانه ميساخت.
امام خميني، آن گاه كه ايدهي روشن و سرشار از عزت و عمران كشور را ترسيم ميكرد، ضمن ضرور نماياندنِ كار و تكاپوي شهروندان در تمامي عرصههاي توليد و خودكفايي، استعمارزدايي از اين مرز و بوم را يادآوري مي كرد. به سخني ديگر، هماهنگ با رشد و گسترش كشاورزي و تلاش به منظور فراهم آوردن محصولات غذايي كشور، بايد حوزهي صنعت را نيز از سلطهي استكباري رها و مستقل ساخت؛ چرا كه نفوذ و سيطرهي بيگانه در هر عرصهاي، سبب خودباختگي و رويكرد تبهكارانه در ميان نسل نو خواهد شد و جاي جاي ميهن را به صورت بازاري براي كالاهاي مصرفي استعمارگران درخواهد آورد.
«برنامة ما اين است كه كشاورزي كشور، با تأمين شرايط زندگي دهقانان، هم سطح ساير مردم كشور، به حدي برسد كه كلية نيازهاي داخلي را برآورده سازد، و صنايع مونتاژ استعماري را كه نتيجة آن حداقل سطح زندگي كارگر و افزايش درآمدهاي افسانهاي افرادي معدود شد، به صنايع مستقل و مطابق نيازهاي جامعه تبديل نمايد، و در زمينة صنايع زيرزميني مطابق مصالح و نيازهاي داخلي، با رعايت مصالح بشري در سطح جهاني از آنها استفاده شود.»
مجلات > انقلاب اسلامي و دفاع مقدس > حضور > زمستان 1382، شماره 47
برچسب ها: